پس از لحظه های طولانی
آبی آسمان و گل های سرخ زمین را دیدم
خیالم هنوز در سیاره ونوس به دنبال رد پای دوست بود
یک لحظه هوای آزاد تنفسم را بلعید
بردم ز یاد اندوه فردا را
وهمنشین شدم با خش خش برگهای پاییزی
من تکیه داده ام به درب مدرسه مهر
با انگشتهای نازک وسردم
ورق زدم کتاب فصلی از زندگی را
ورسیدم به فصل هفتم
که نوشته بود
گوهری ازنژاد مهر روزت مبارک