بیرون نیاید از سینه
نفسم …
لبم
به بوسه ای نگشایی
بیرون نیاید از سینه
نفسم …
لبم
به بوسه ای نگشایی
قفل
سکوت را بشکن
بوسیدن لبای تو
کلید نمی خواهد
خورشید می تابد
از نگاه تو
در دل آسمان
به وقت شب
بوسه می زنند
فرشته ها
به دستان تو
ای مهربانترین مرد زمین
نگاهت
خواب از چشم هایم میدزدند
و بر لب هایم
عطش بوسه می کارند
کاشتم
هرشب بر لبت هزار بوسه
تو به خواب ناز بودی
من در دشت پر از بوسه
که نگارم برلبم
می کاشت
صد هزار بوسه
عشق را
نه زبانی ست
نه مذهبی
الفبای عشق را
قلب ها می نویسند
و نگاه ها می خوانند
با رقص بوسه
روز عشاق مبارک باد عشقم
ترانه من
اعجاز تو
با تمام پیامبران
فرق دارد
با لب هایت
معجزه می کنی
هر شب
در کعبه آغوشت
با تنزیل
آیه های بوسه
در من می شکند
هزاران بعض نهفته در گلو
به عشق ” تو ”
تمام بغض هایم
سیب سرخی می شود
در آغوشت
موقع بوسیدن لب هایم
# طیبه عبداللهی #
آنقدر
سر گرم بوسه هایت شدم
مانند اصحاب کهف
گویی خواب چند صد ساله رفته باشم
# طیبه عبداللهی #
محرومم
از بوسه های هر شبت
بگذار
در خواب ببوسمت این بار
# طیبه عبداللهی #